miTlE
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان miTlE و آدرس mitle.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مجـــلـه برگـــی از کتــــاب (6)
حاجی آقا / صادق هدايت / سال انتشار ۱۳۴۴

توی دنیـــــــا دو طبقه مردم هستند: بـــــــچاپ و چاپیـــــــده.
اگر نمیخواهی جزو چاپیده ها باشی، سعی کن که دیگران را بچاپی. سواد زیادی لازم نیست، آدم را دیوانه می ک
نه و از زندگی عقب می اندازه. فقط سر درس حساب و سیاق دقت بکن. چهار عمل اصلی را که یاد گرفتی، کافیست، تا بتوانی حساب پول را نگهداری و کلاه سرت نره، فهمیدی؟
حساب مهمه! باید هر چه زودتر وارد زندگی شد. همینقدر روزنامه را توانستی بخوانی بسه. باید کاسبی یاد بگیری. با مردم طرف بشی، از من میشنوی برو بند کفش تو سینی بگذار و بفروش، خیلی بهتره تا بری کتاب جامع عباسی را یاد بگیری! سعی کن پررو باشی، نگذار فراموش بشی، تا میتوانی عرض اندام بکن. حق خودت را بگیر. از فحش و تحقیر و رده نترس، حرف توی هوا پخش میشه.
هر وقت ازین در بیرونت انداختند، از در دیگر با لیخند وارد بشو.
فهمیدی؟ پررو، وقیح و بی سواد. چون گاهی هم باید تظاهر به حماقت کرد تا کار بهتر درست بشه ........ نان را به نرخ روز بايد خورد.
سعی كن با مقامات عاليه مربوط بشی، با هركس و هر عقيده‌ای موافق باشی، تا بهتر قاپشان را بدزدی.
من می خواهم که تو مرد زندگی بار بیایی و محتاج خلق نشی. كتاب و درس و اينها دوتا پول نمی ارزه! خيال كن تو سر گردنه داری زندگی مي‌كنی: اگر غفلت كردی تو را می چاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجی و چندتا كلمه قلنبه ياد بگير، همين بسه. آسوده باش! من همه ی این وزرا و وکلا را درس میدم. چیزیکه مهمه باید نشان داد که دزد زبر دستی هستی که به آسانی مچت واز نمیشه و جزو جرگه ی آنهایی و سازش می کنی. باید اطمینان آنها را جلب کرد تا ترا از خودشان بدانند. مــــــــــــــا توی ســــــــــــــرگردنه داریم زنــــــــــــــدگی میکنیم...!

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:52 ] [ ardalan ]

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:28 ] [ ardalan ]

یادمه بچگی هام
وقتی می رفتیم قبرستون یا امام زاده
تمام سعیمو می کردم تا پاهام رونذارم روی قبرا !
تا روی یکیشون پام می رفت، جیگرم آتیش می گرفت
چشامو می بستم، زودی تو دلم براش صلوات می فرستادم
چند سال گذشت..... من بزرگتر .... مرده ها بیشتر
قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت
برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم
اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم
ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم
این روزها چقدر راحت روی زنده ها واحساس ها پا می ذاریم

کاش همون بچه می موندیم

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:0 ] [ ardalan ]
یاداشتی از پروفسور بیات
استاد بخش جامعه شناسی در دانشگاه تهران


چرا به جوک رشتی می خندیم؟


"یه روز یه رشتی وارد خونه میشه، می بینه زنش لخت روی تخت خوابیده ..."
"یه روز یه رشتی در کمد را باز می کنه، می بینه حسن آقا ..."

چه چیزی درباره لطیفه های رشتی خنده آور است؟

هنگامی که یک ماجرایی تعریف می شود که در آن فردی از میان ما بر خلاف همه آن انتظارات عمومی رفتار می کند، ما آن را بانمک و خنده دار می یابیم.

حالا بیایید ببینیم آن بخش از فرهنگ ما که در لطیفه های رشتی پنهان شده چیست.

در مورد لطیفه های رشتی، معمولا محور لطیفه یک مرد رشتی است که مرد دیگری با زنش خوابیده است. آنچه لطیفه رشتی را برای ما خنده دار می سازد معمولا دو حالت دارد. حالت یک اینست که مرد رشتی هالو است و متوجه نمی شود که مرد دیگری با زنش خوابیده است، و ما به حماقت او می خندیم. در این حالت به حماقت کاراکتر لطیفه می خندیم.

حالت دو اینست که مرد رشتی متوجه این رابطه جنسی می شود، اما واکنشی از خود نشان نمی دهد و به سادگی از کنار آن می گذرد. یعنی وضعیت تعریف شده در لطیفه با انتظارات ما بر اساس تربیت و جامعه پذیری و شناخت ما تناقض دارد و از این روست که وضعیت به نظر ما خنده دار می آید.

حالا بیایید حالت دو را در نظر بگیریم و نگاهی عمیق تر به دلیل خنده داربودن جوک های رشتی بیاندازیم.

مگر نه اینکه انتظار داریم که هر مردی وقتی که مرد دیگری را با زنش می بیند، عصبانی شده، غیرتش به جوش بیاید و بزند یکی از آن دو یا هر دو را بکشد؟ و واکنش خونسرد و عاری از خشونت مرد رشتی ما را به خنده می اندازد!

در فرهنگ ما، ناموس و غیرت ، متاسفانه چنان ریشه دوانده که بدون آنکه آگاهانه بدان بیاندیشیم، در ذهنیت ما همواره جاری است.

اول از همه اینکه ما زن را ناموس مرد می دانیم و هنوز باور نداریم که زن هم یک انسان است که اختیار خود را دارد. یک دلیل خنده دار بدون جوک رشتی اینست که زن را هنوز ابزار جنسی برای استفاده مرد می دانیم. هر مردی که دستش برسد، به زن مرد رشتی تجاوز می کند و کنار او می خوابد. زن اعتراضی نمی کند، چیزی نمی گوید، و اصولا در همه جوک های رشتی کاراکتری ندارد، و هنگامی که مردی به سراغ او نمی آید هیچ اعتراضی نمی کند. زن رشتی انتخابی ندارد، اعتراضی ندارد، صدایی ندارد، فقط یا لخت روی تخت خوابیده، یا مورد تجاوز مرد همسایه و بقال و حسن آقا قرار می گیرد. زن رشتی در همه ی این لطیفه ها فقط "ناموس" مرد رشتی است! مرد رشتی هم که به ناموس اهمیتی نمی دهد، پس هر مردی می تواند به زنش دست درازی کند.

دوم اینکه مرد باید "غیرت" داشته باشد، یعنی اینکه از "ناموس" خود دفاع کند و اگر مرد دیگری را با زن خود دید، از خود خشونت نشان دهد** و خون بریزد!اینکه مرد رشتی بدون ارتکاب خشونت از کنار ماجرا رد می شود، برای ما بشدت خنده دار است.

آخرین جوک رشتی را که شنیده اید به خاطر بیاورید و به جای "مرد رشتی" یک "مرد سوئدی" را در آن قرار دهید. آیا بازهم بانمک و خنده دار است؟ طبیعی است که از مرد سوئدی انتظار نمی رود که دست به چاقو بزند و زن خود یا مرد دیگر را بکشد! فرهنگ و قانون کشور سوئد متفاوت است.

این وضعیت رقت بار فرهنگی ماست! به عنوان روشنفکر به نقد حکومت جمهوری اسلامی می پردازیم که چرا دست به سنگسار می زند، ولی کمتر به نقد فرهنگ ناموسی و غیرت پرستی خودمان می پردازیم که مسبب قتل زنان و دختران بسیاری در این مملکت بوده و هست.

برای اینکه عمق این وضعیت رقت بار روشن تر شود، اجازه دهید چند خطی از کتاب «فاجعه خاموش (قتل های ناموسی)» به قلم پروین بختیار نژاد *** را در اینجا نقل کنم.

***

"شیدا زن 16 ساله مریوانی که یک کودک 2 ساله نیز داشت ... در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید.

مردی به علت سوءظن به همسرش او را پس از 29سال زندگی مشترک در برابر دیدگان فرزندانش به قتل رساند.

خانواده‌ای در خوزستان در کیف دختر خود کارت تبریکی بدون امضاء یافتند. دختر توسط عمویش به قتل رسید و خانواده آن دختر قاتل را بخشیدند.

سعیده دختر 14 ساله بلوچستانی به دلیل شک پدر به او، به وسیله پدر، برادر و دوستان برادرش سنگسار شد و به قتل رسید.

دلبر خسروی، دختر 17 ساله‌ای در دهی نزدیکی مریوان، به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود، توسط پدرش سر بریده شد.

مردی 46 ساله‌ای همسر صیغه‌ای و نوجوانش را که 15 سال بیشتر نداشت به دلیل سوءظن با ضربات چاقو مجروح کرد و مردی که در خیابان در حال حرف‌زدن با او بود را با ضربات چاقو به قتل رساند.

در دزفول، جاسم که خود دارای سه زن بوده دختر 15 ساله‌اش را به دلیل اینکه فکر می‌کرد عمویش به او تجاوز کرده، سر برید.

باز در دزفول، مردی با سوءظن به همسر دومش و با ادعای اینکه پسرش متعلق به او نیست، سر وی و فرزند 7 ساله‌اش را برید.

زهرا دختر 7 ساله اهوازی زمانی که مادرش بر سر اختلافی با شوهرش (پدر زهرا)، به همراه وی به منزل پدری‌اش می‌رود، پس از بازگشت مورد سوءظن پدر خود قرار می‌گیرد. پدر به زهرای 7 ساله شک می‌کند که شاید زمانی که او در منزل پدربزرگش بوده، مورد تجاوز دایی‌اش قرار گرفته باشد. وی با این سوءظن به دست پدر کشته می‌شود."

***

پروین بختیارنژاد در این کتاب تلاش کرده نمایی از فاجعه خاموش را به ما نشان دهد. مردهایی که او به ما نشان می دهد، مردهایی که سر دختر 7 ساله، خواهر 17 ساله و زن 15 ساله خود را می برند، مردهایی که هیچکدام "مرد رشتی" نیستند. اینان همه مردان باغیرتی هستند که از ناموس خود دفاع می کنند و واکنش آنها همخوان با انتظارات فرهنگی ماست، و از این رو برای ما خنده دار نیست!

ولی آیا واقعا اینطور است؟ آیا ماجرای قتل های ناموسی گریه آور نیست؟ اگر ما واقعا از هر مردی که زن یا دختر یا خواهر خود را با مرد دیگری می بیند انتظار نداریم که دست به جنایت بزند، چرا به جوک های رشتی می خندیم؟ وقت آن نرسیده که از خود بپرسیم فرهنگ خشونت ناموسی را چرا پذیرفته ایم؟

آیا بهتر نیست آرزو کنیم .. هیچ زن و دختری قربانی خشونت ناموسی نشود؟

***

غيرت يعني : نگذاری زن مورد علاقه ات هرگز احساس تنهايي و بي پناهي كند.
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:57 ] [ ardalan ]

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:51 ] [ ardalan ]

 

 

کشتن بیرحمانه دولفین ها و نهنگ‌های جزایر فارو دانمارک، قتل عام این پستانداران باهوش است. کشتار grindadráp دلفین‌ها یک سنت قدیمی اسکاندیناوی است. بر اساس این سنت قدیمی در طول ۲۰ سده گذشته، سالانه تعداد زیادی از دلفین‌نهنگ‌های پهلو سفید آتلان

تیکی (از خانواده Globicephala melaena) در جزایر فارو کشور دانمارک کشته می‌شوند. بطوریکه تخمین زده می‌شود، در در ۳۰ سال گذشته شش میلیون دلفین به این شیوه قتل عام شده‌اند. فارو نام جزایر هجده گانه‌ای است در شمال اروپا و منطقه اسکاندیناوی، بین دریای نروژ و اقیانوس اطلس شمالی، تقریباً در فاصله‌ای مساوی از ایسلند و نروژ قرار دارد. بر اساس سنت‌ها مردان جزایر فارو باید برای کشتن دولفین‌ها به ساحل جزیره بروند مردم فارو، این سنت را یکی از مهمترین سنت‌های تاریخی خود می‌دانند.
______________________________________________________
 

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:47 ] [ ardalan ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

آرشيو مطالب

امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 30601
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1


. . .

FreeSHRJ.IR , شارژ رایگان ایرانسل و همراه اول